آنیتا کوچولوی منآنیتا کوچولوی من، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 1 روز سن داره

به انتظارت می مانم

ما اومدیم

1392/4/22 11:00
نویسنده : مامانی
1,134 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستای خوبم .من واقعا شرمنده ام که بی خبر میزارم میرم .این چند روز خونه مامانم بودم تا زردی آنیتا بهتر بشه ؛مامانم طفلکی خیلی به ما رسید دستش درد نکنه ؛اونجا هم نت نداشتم براتون بنویسم .خدا رو شکر زردی آنیتا شد 8 و داره بهتر میشه .خیلی خیلی نگرانش بودم ؛اصلا تحمل مریضی رو ندارم  .

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

برای اون دوستانی که درخواست رمز کردن :من واقعا دلم نمیخواد رمزدار بنویسم اما مجبورم .همسری هم دلش نمیخواد عکس آنیتا رو بزارم ؛این دو تا عکس رو هم واقعا با کلی خواهش گذاشتم .به خدا شرمنده ی همتون هستم ولی اگه رمز ندادم ازم ناراحت نشید ؛لطفا منو همسری رو درک کنید . اگه خیلی با هم دوست شدیم و شناختمتون حتما رمز میزارم براتون .همتون رو دوست دارم .بازم منو ببخشید .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (42)

مامان شهراد
22 تیر 92 11:07
سلام گلم. خداروشکر که زردی دخترمون بهتره، انشالله خوب میشه نگران نباش. سعیده جون باورت میشه من وقتی شهرادو برای اولین بار دیدم شادیمو با یک لبخند نشون دادم ولی وقتی عکس آنیتارو دیدم اشکام از خوشحالی سرازیر شده بود! به حق این ماه آرزو میکنم همیشه سالم باشه و شما هم شادِشاد.
سولماز
22 تیر 92 11:15
ایشالا که زودتر خوب میشه عزیزم نگران نباش من با اجازه لینکتون کردم
مامان هدیه
22 تیر 92 11:24
سلام عزیزم خوبی؟ ای وای اینقده حساس نباش حالا که زردی چیزی نیست ایشالا که مریضی دیگه ای نگیره ولی خودتو آماده کن با هربار مریضی دخملی قرار نیست شمام اینقد خودتو گم کنی دختر من 18 ماهه هست من یکم به این موارد عادت کردم راستی دخترم تو مسابقه نی نی شکم شرکت کرده لطف میکنین با موبایلتون کد 308 رو به 20008080200 ارسال کنین؟ اگه بهش رای دادین حتما خبرمون کنین تا برا تشکر خدمت برسیم
مامان نسرین
22 تیر 92 11:34
سلام گلم خیلی خوشحالم که حال هر دوتون خوبه ایشاا... همیشه لبتون خندون و دلتون شاد باشه مامانی یعنی دیگه عکس از گل دخترمون برامون نمیزاریخوب دلمون براش تنگ میشه
مامی محمدمهدی
22 تیر 92 11:36
خدارو صدهزار مرتبه شکر که زردی آنیتا جون کمتر شده انشاالله که تا چند روز دیگه کاملا رفع میشه دست مامان گلتون هم درد نکنه که کنارتون بودن و تنهاتون نزاشتن راجب رمز هم، هرطور که راحتی عزیزم همون کار رو انجام بده مامانی مهربون بدون که با رمز و بی رمز خواننده دائمی وبلاگ آنیتا جون هستم گل دخترتون رو ببوس
متین مامی ایلیا
22 تیر 92 12:17
سلام عشقم خوشحالم که اومدی و از خودت و انیتا جون خبر دادی عزیزم کسی نباید ناراحت بشه خلاصه مطلب رمز دار یعنی خصوصی دیگه... به هر کی دوست داری بده به هر کی دوست نداری نه، حتی خود من
رومینا
22 تیر 92 13:46
سلام عزیزم خوبی ؟ خیلی خوشحال شدم که اومدی خبر از خودت و انیتا جونم دادی انیتا جونم رو از راه دور می بوسم
مامان مهبد كوچولو
22 تیر 92 14:01
خدا رو شكر كه بهتريد . ميگم حالا آنيتا خانوم آرومه يا نه ؟؟؟ مامانش رو اذيت ميكنه ؟ الهي قربونش برم خانوم خانوما يادت كه نرفته من چه نسبتي باهاش دارم ؟؟؟
شازده امیر و رها بانو
22 تیر 92 15:19
سلام عزیزم مرسی از اینکه رمز دادی دختر کوچولوت خیلی نازه انشا الله همیشه سلامت باشه از زردیش گفته بودی خدارو شکر که بهتر شده نگران نباش رهای منم زردی داشت شدید حتی به 17 و 18 هم رسیده بود اما شکر خدا زود خوب شد انیتای شما هم زود زود زردیش میره عزیزم به امید دوستی بیشتر
نرگس
22 تیر 92 15:19
خدا رو شکر که زردی آنیتا بهتر شده. یعنی عکسشو که دیدم عااااااااااشقش شدمااااااااااا. خیلی جیگره. خدا براتون نگهش داره. از طرف من یه چند تا ماچ آبدار از لپش بکنین. خب؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
mobinaei
22 تیر 92 16:39
سلام اجی ماهم...الهی شکر که گل دخترم حالش خوب شده...خیلی خوشحالم کردی..الهی خاله مبیناش فدا اون چشای بادومیش بشه ماشالله..چشم حسووووووووووود دور باشه ازش...راستی عکسای انیتا عسلیو هر چند وقت بذار خوب بخدا دلم تنگ میشه
مهسا
22 تیر 92 18:40
خدا رو شکر که حال آنیتا و مامانش خوبه
به قول مامی محمد مهدی رمزم ندی بازم بهتون سر میزنیم


ممنونم از همتون
سارا
23 تیر 92 10:02
قدم نو رسیده مبارک ولی مگه چی میشه عکس دخترتو بزاری ببینیم مگه از اینجا قراره بخوریمش ..!!!!



من همیشه از وبلاگ الینا پیگیر احوالاتت بودم و خیلی خوشحال شدم دوباره باردار شدی و نی نی دار شدی ولیییییییی خیلی ازت دلگیرم که چند بار ازت رمز خواستم ندادی ،، مهم نیست .. الان به نظرم کارت خیلییییییییییییییی مسخره هست که عکس کوچولوت هم رمز دار کردی ،،فکر کردی چه خبره !!! شاید چون میدونی وبلاگت خواننده زیاد داره ولی مطمئن باش از اینجا کسی دخترتو نمیخوره ...



******برات واقعا متاسفم*******




این نظر رو تایید میکنم تا همه ی دوستانم بخونن !

من هم برای شما خواننده نه چندان محترم متاسفم!دقیقا بخاطر همچین آدم هایی مثل جناب عالی از این به بعد تمام پست هامو رمز دار میکنم و رمزم رو به تمام دوستای جدیدی که درخواست رمز کردن میدم چون خیلی باظرفیت و محترم بودند و به اعتقاد من احترام گذاشتند...
در ضمن چرا آدرس وبتو نزاشتی ؟ ترسیدی ؟!؟!؟
مامان محمد و ساقی
23 تیر 92 14:50
سلام عزیزم دیدم انلاینی اومدم خوبی؟بهتر شدی خودت؟ خدا رو شکر زردی انیتا گلی خوب شده مواظب خودتون باشین
نرگس
23 تیر 92 14:53
سلام خودتونو ناراحت نکنین این آدمهایی که اینجوری پیام میذارن شخصیت خودشون رو نشون میدن. هر کسی حق داره به هر کی دلش میخواد رمز بده. شما اصلا محل نذارین به این جور آدما. حالا آنیتای خوشگلو از طرف من بوسیدین؟ سفارش کرده بودمااااااااااااااا
افسانه
23 تیر 92 15:01
سلااااااااام خوشحالم حالتون خوبه امیدوارم همیشه خوب و خوش وسلامت باشین من همیشه به وبلاگتون سر میزنم چه با رمز چه بی رمز بهتون حق میدم چون میدونم زیاد منو نمیشناسین هروقت خودتون صلاح دونستین میتونین رمزو بهمون بدین عزیزم دخملتون حتما نازه از طرف من ببوسینش
افسانه
23 تیر 92 15:05
اها یادم رفت یگم من هروقت نظر گذاشتم به اسم خودم افسانه گذاشتم ایمیل یا آدرس وبی هم واستون نذاشتم،مگر اوندفعه ک رمز خواستمک آدرس وب taranomekhale.blogfa.com رو گذاشتم.این وبلاگو واسه خواهرزادم ساخته بودم ک خیییلی وقته بروزش نکردم
نیلی مامان کیان
23 تیر 92 15:06
وا بعضی خواننده ها هم چه بی ظرفیتنا منم چند بار درخواست رمز کردم شما ندادی دلیل نمیشه بیام هرچی دلم میخواد بگم خوب هر کس یه مرزی برا خودش داره با اینکه خیلی دلم میخواست دخملی رو ببینم ولی اصرار نکردم حتما برات مقدور نیست که رمز رو نمیدی دعا میکنم در پناه حق صحیح و سالم باشه
متین مامی ایلیا
23 تیر 92 15:30
واقعااااااااااااااااااااااااا متاسم برای طرز فکر اینطور ادما، حال ادم و بهم میزنن

خانم عزیز این وبلاگ شخصیه شاید یکی دوست نداره مطالبش و عکساش و همه ببینن شاید دوست داره همش و رمز دار کنه اگه واقعا دوست نداری نیا

سعیده جون اینطور که این خانم گفتن که از خاننده های وب شما هستن 100 در صد قبلا هم برات نظر گذاشتن میتونی از رو ای پی ببینی کیه و بشناسیشون

در ضمن به نظرات اینجور ادما توجه نکن تو وب منم چند بار برام نظر گذاشتن که پسرت چقدر زشته و چطوری بهش نگاه میکنی و حال ادم و بهم میزنه و از این مزخرفات ... فکر کن در مورد یه بچه

پس اصلا خودت و برای اینجور ادمهای بی فرهنگ ناراحت نکن

ممنون فدات شم
ناهید مامان فاطمه گلی ومحمد رضا
23 تیر 92 15:32
خدارا شکر که آنیتا کوچولو حالش بهتر شده بوووووووووس
مامان محمد رضاوامیر رضا
23 تیر 92 16:07
دوست عزیزم تبریک مرا با کمی تاخیر بپذیر.خواننده خاموش وبلاگت بودم هر چند نمیشناختمت ولی با خواندن مطالب دلنشینت باور کن همیشه برای سلامتی خودت و کوچولویت دعا میکردم .خدا به همه مادران مهربانی مثل شما طعم شیرین مادر شدن را عنایت کند از جانب من روی گل دخترت را ببوس انشالله در پناه امام زمان سلامت و عاقبت بخیر باشد به امید روزی که زینب جون هم بیاید و ازسلامتی فرزند گلش بنویسد.از حرفهای ناپسند بعضی ها دلخور نشو شاید فهمشان بیشتر از این نیست.

ممنون گلم .لطفا آدرس وبتو برام بزار
مامان امیرعلی گلی
23 تیر 92 16:40
سلام گلم
دختر نانازت چطوره؟ دعا میکنم که انشالله بهتر شده باشه
حتی اگه رمزم ندی منکه دیگه برام عادت شده که هر روز بهت سر بزنم تا مطمئن شم که حالتون خوبه
عزیزم هر وقت دوس داشتی و خواستی رمزتو بده
حالت که انشالله بهتر شد به وب امیرعلی گلی هم سر بزن خوشحال میشم که بیشتر با هم آشنا بشیم

عزیزم آدرس وبتو نمیزاری برام ! حتما آدرس بزار میام پیشت
نرگس مامان باران قلنبه
23 تیر 92 18:35
سلام عزیزم انتیا جونم خوبه از طرف من کلی ببوسش ای کاش مشهد بودم می دیدمتون این روزا تا میتونی حلیم بخور چون شیر رو خیلی زیاد میکنه
مامان ایناز.ندا
23 تیر 92 22:43
سلام عزیزم خیلی خوشحال شدم حال کوچولوت خوب شده انشالا همیشه صحیح و سالم باشین.از طرف من ماچش کن
مامان امیرعلی گلی
24 تیر 92 1:11
سلام گلم تو پست دخترم خوش اومدی برات آدرسمو گذاشته بودم آدرس: http://amirjan.niniweblog.com/ دخملمونو ببوس
سارا
24 تیر 92 1:45
خیلی دلمو شیکستی ... مگه من بهتون توهین کردم غیر اینکه گفتم این حرکتت که وب برای بچت ساختی ولی عکسشو نزاشتی مسخره هست ...

میدونی چقدر دوست داشتم دخترتو ببینم و همیشه تا میومدم تو نت اول وب تورا میدیدم ! و همیشه آرزو میکردم که خدا دخترتو گرفته بهت یه دختر مثل الینا بده ...
میدونی چقدر برای الینا اشک ریختم و برات دعا کردم ...



به خدا تک تک اونایی که بهم توهین کردن واگذار می کنم ..

ضمن اینکه من بچه ندارم که وب داشته باشم ..............(از این نظر که بهم گفتی ترسیدم )



شاید از دیدگاه شما نقد به این تندی توهین نباشه اما برای من توهین بزرگیه و صد البته توهین به شعور و شخصیت من .محیط وب کاملا شخصیه ،پس هرکسی هرطور دوست داره وبش رو اداره میکنه ؛شما چون خواننده وب الینا بودی به راحتی به خودت اجازه دادی نقدتند و بی ادبانه بنویسی ! این درست نیست ...
سارا
24 تیر 92 1:52
خدا ازت نگذره که اینجوری ناراحتم کردی و دارم گریه می کنم ... من ماهها وبتو دنبال میکردم و برات دعا میکردم ...


***به جدم سپردمت ***


اگر قرار به سپردن بود جد خودم امام حسین، که اون قدر بهشون احترام میزارم که به خاطر این چرندیات حتی حاضر نیستم از اسمشون مایه بزارم!
در ضمن خواننده ناراحت شما آدرس وبتو برام بزار؛حتما بهت سر میزنم ،خودت رو هم خیلی ناراحت نکن !!!!
در آخر :ممنون که دعا میکردی ،اما چه حیف اجر خودتو و دعاهاتو با این حرفها از بین بردی ؛پس الان بی حسابیم !من منتظر آدرس وب شما هستم .
شازده امیر و رها بانو
24 تیر 92 2:55
سلام عزیزم خودتو برای چرندیات این ادمها اذیت نکن هر کاری بکنی باز یه ساز دیگه میزنن مراقب خودت و دختر نازت باش
متین مامی ایلیا
24 تیر 92 3:31
ممنونم سعیده جون که به فکرمی و با مشغله زیاد باز هم برام پیغام گذاشتی، خیی دوستت دارم و امیدوارمهم خودت و هم آنیتای نازم سلامت باشید و بازم برامون بنویسی
ستاره
24 تیر 92 10:54
راستش با دیدن وبلاگ قبلی احساس کردم شاید الینا جون چشم خورد که اینطوری شد، آخه خیلی ناز و خواستنی بود
حالا اگرم رمز داره عکسهای دخملی اشکال نداره که، اما دوستم باور کن اونایی که از وبلاگ قبلی همراه شما و لحظه های خوب و بدتون بودن الان دارن از کنجکاوی پس می افتن، از جمله خود من
به هر حال همش هم رمزی بزاری نباید اینطوری صحبت کرد، اینجا حریم خصوصی شماست و باید به نظرتون در رابطه با این حریم احترام گذاشت، روی ماه الینا جون رو هم ببوس عزیزم


من واقعا شرمنده ی روی ماه شما هستم .دقیقا به همین خاطر من و شوهری تصمیم گرفتیم عکس آنیتا رو نزاریم و این چندتا عکس رو رمز دار کنیم .نمیدونم قبلا ازت پرسیدم یا نه؛لطفا آدرستو برام بزار دوست خوبم
مهدیه
24 تیر 92 13:02
سلام به دنیا اومدن گل دخترت رو تبریک میگم من دوست زینب مامان امیرعباس آسمونی هستم و از وبلاگ زینب جون از مدت ها قبل وبلاگ الینا رو می خوندم! ایشالا سلامتی از وجود نازنین دخترت جدا نشه. خودت رو بابت نظرات بی ادبانه ی بعضی ها ناراحت نکن! مهم اینه که مورد لطف خدا واقع شدی. دیگران گاهی برای خودنمایی چنین نظراتی رو می نویسن!
ستاره
24 تیر 92 14:52
عزیزم قبلا چند بار به وبم اومده بودی عنوانش عاشقانه ها بود، متاسفانه بدلیل مسائل امنیتی حذفش کردم، آدرس ایمیلم رو می زارم، اگر رمز بدین ممنون می شم عزیزم، اگر هم ندین بازم ممنون که جواب کامنتمو دادین
Angellica_86@yahoo.com


گلم هرکار کردم ایمیلم باز نشد آخه خیلی وقته نرفتم سراغش ! فک کنم خیلی خیلی ایمیل دارم و هنگ میکنه .زئدتر یه وب جدید درست کن دوست خوبم
مامی محمدمهدی
24 تیر 92 15:04
این نظر فقط مخصوص خواننده ای که بدون اینکه شرایط دیگران رو درک کنه و حتی تو موقعیتشون قرار بگیره الکی اظهار نظر میکنه و دل مادری رو که دلشکسته است و بعداز تولد فرشته کوچولوش تازه تازه مثل قبل داره مزه زندگی رو میچشه و زندگیشون نورانی تر شده رو میشکنه (البته اگه دیگران بزارن و با دخالتهای بی جاشون مانع این دلخوشیشون نشن)عزیز دلم، خواننده محترم هرکسی برای هرکاری که میکنه دلایل قانع کننده خودش رو داره پس لطفا تو کار دیگران دخالت نکن و با کنایه زدنهای بی مورد دل دیگران رو به درد نیار فقط یک لحظه خودت رو بزار به جای دیگران فرزند حکم گنج رو برای والدین داره حالا اگه این فرزند، این فرشته ناز بعداز یه بحران سخت اومده باشه تو زندگیت لطفا با عذرخواهی دل مامان الینا رو بدست بیاره که آه مادر دلشکسته، زمین و زمان رو می لرزونه
مامی محمدمهدی
24 تیر 92 15:06
ببخشید یادم رفت، بابت اینکه به وب ما هم اومدی متشکرم
ستاره
25 تیر 92 9:39
ای جان مادری دیگه، وقت داشته باشی ایمیل بخونی و چک کنی باید تعجب کرد، چشم دوست گلم، بخاطر دیدن روی ماه دختر شما هم که شده می سازم، الکی باشه که اکشال نداره؟ فقط می سازم که رمز بگیرم، باشه؟
ستاره
25 تیر 92 11:21
عزیزم این هم وبلاگ من، البته تعجب نکنید که چرا مطلب نداره ها، چون برای دیدن روی ماه انیتا جون انقدر مشتاقم که وبلاگ ساختم، اگر بشه دوباره بنویسم که عالی می شه، منتها نمی دونم کی فرصتش پیش بیاد، پیشاپیش ممنونم
star87.persianblog.ir


ستاره جان من همین الان برات پیام گذاشتم تو وبت اما هنوز داره فکر میکنه و پیام منو ثبت نکرده !من منتظر ثبت پیام پرشین وب هستم !
عاطفه مامان الای
26 تیر 92 3:06
دوست گلم بازم مبارک .قبلا پیام گذاشتم .من باردار بودم 7 هفته بود ولی سقط کردم .خیلی گرفتار بودم .دوست داشتی بیا پستامو بخون .دکتر وهمسرم مجبورم کردن سقط کنم .هر دوتون رو میبوسم .خواستی به من رمز بده .من روست دارم عروسک رو ببینم
ساناز
27 تیر 92 6:17
سلام مامانی تبریک میگم ی عالمه خداروشکر بسلامتی آنیتا خانومی ُ بغل کردی دوستم .. انشالا قدمش خیر باشه ُ بسلامتی بزرگ بشه .. درست میگه همسری نذاری بهتره منم اصراری نمیکنم عزیزم ولی اگه مایل بودی رمزُ بزار واسم
مامان الینا
27 تیر 92 10:08
پناه بر خدا تا حالا اینجوریش رو ندیده بودم یعنی ادم اختیار وبلاگ خودشم نداره چه ادمایی پیدا میشن خدایا ...
عزیز جان اصلا به این ادم ها فکر نکن نظرشون رو هم نمی خواد تایید کنی
راستی شما مشهدی هستی؟؟؟
اگر اینطوریه پس همشهری هستیم!

آره عزیزم مشهدم
نرگس مامان باران قلنبه
2 مرداد 92 2:22
سلام عزیزم خوبی
آنیتا گلم چطوره خوبه از طرف من ی ماچه گنده ازش بکنهمین الاااااااااااان
امروز تو ی وبلاگی رفتم دیدم ایده های جالبی داره برای عکاسی تو منزل دلمممممم سوخت گفتم حیف من از این عکسا برای بارانم نداختم
عیبی نداره ایشالا برای بچه بعدی
ولی یاد شما افتادم گفتم بزار ادرسشو به فاطمه عزیزم بدم اگه دوست داشت برای دخملش یادگاری بزاره
http://avisa1389.niniweblog.com/post61.php
این ادرسه همون وبلاگه برو حتمااااا ببین

ممنونم عزیزم
نرگس مامان باران قلنبه
2 مرداد 92 2:23
ببخشید این ادرسشه http://avisa1389.niniweblog.com/