آنیتا کوچولوی منآنیتا کوچولوی من، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 29 روز سن داره

به انتظارت می مانم

نیمه شعبان

یا مهدی! ای نقطه شروع شفق، ای مجری حق میلاد تو قصیده بی انتهاییست که تنها خدا بیت آخرش را می داند. بیا و حسن ختام زمان باش . . . ...
2 تير 1392

تیر ماه

وای مامان جونم وارد ماه تیر شدیم ؛ماهی که قراره شما بیای تو بغلم ؛فقط 17 روز دیگه. نمیدونم چمه اما اصلا خواب ندارم .همش به فکر توام ؛به فکر روز اومدنت ، یه احساسی دارم که نمیتونم وصفش کنم ؛هم خیلی خوشحالم که این چند ماه رو بخوبی سپری کردیم هم ترس دارم که واسه دنیا اومدنت اتفاقی نیوفته ؛ خدا کنه یه روز این نوشته ها رو بخونم و تو بزرگ شده باشی و اونجا اول یه نفس راحت بکشم و بعدش با خودم بگم چه فکرها میکردم !!!!!!! دختر نازنینم خیلی دوستت دارم . ...
1 تير 1392

پیروز انتخابات

همه ی مردم از این انتخاب خوشحالن ؛ ما هم خوشحالیم ؛امیدوارم آینده ی خوبی برای عزیزان ما رقم بخوره و ایرانی سربلند و پر افتخار بسازیم ...
26 خرداد 1392

25 خرداد

دختر گلم 24 روز مونده تا دیدارمون .خیلی ذوق دارم و بینهایت انتظار دیدنتو میکشم .این روزها خیلی کمر دردم؛ماه درد روزانه 4؛5 بار میگیره گاهی احساس میکنم شاید درد واقعی زایمان باشه و شما میخوای زودتر بیای پیشم ؛من این روزهای شیرین رو با کمال میل منتظر میمونم اما شما به موقع و صحیح و سالم بیا گلم ؛اصلا طاقت مریضیتو ندارم .دوستت دارم امید زندگی من ...
25 خرداد 1392

عکس

چند تا عکس از لباس های جدید دخترم ... بلوز و جوراب وچندتا گل سر کاپشن و دوتا کلاه خوشگل که من دوسشون دارم کیف دستی دخترم اینم کفش واسه 3سالگی ...
22 خرداد 1392

شمارش معکوس...

شمارش معکوس برای دیدن روی ماهت دخترم دیگه شروع شده ،29 روز تا اومدنت مونده ،هر روز بهت فکر میکنم و هر شب خوابتو میبینم ،نمیدونی واسه دیدنت چقدر ذوق دارم .ببخش گلم اگه از این روزها زیاد نمی نویسم ،سنگین شدم مامان جونم یکم نشستن برام سخت شده .یه جورایی واسه اومدن شما هم بیتاب شدم ،با تمام این سنگینی و کمر درد و ماه درد فکر میکنم باید همه جا رو تمیز کنم ! باید همه چیز واسه اومدن شما آماده باشه ! وسواس گرفتم فک کنم ...
20 خرداد 1392