آنیتا کوچولوی منآنیتا کوچولوی من، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره

به انتظارت می مانم

سلام ...

سلام به همه ی دوستای گلم که با پیام هاشون واقعا منو شرمنده میکنن ؛ببخشید که اینقدر دیر میام . برفک دهان آنیتا جونم خوب نشده  منم مجبور شدم پستونک رو ازش بگیرم  واسه این خیلی اذیتم میکنه و هیچ فرصتی برام نمیمونه تا به کارهای متفرقه برسم .فعلا سه روز کامل پستونک ندادم و طفلکم اون قدر گریه میکنه تا خوابش ببره ؛وقتی خوابش کامل میشه اخلاقش خوبه و خدا رو شکر یکم با خودش بازی میکنه .اینم حال و احوال ما این روزها ... از همتون ممنونم به یاد ما هستید ...
28 آبان 1392

واکسن چهار ماهگی

دختر گلم ببخش یکم با تاخیر اومدم ،چند روز پیش واکسن چهار ماهگی شما رو زدیم و خیالم از این بابت هم راحت شد .خدا رو شکر فقط یکم گریه کردی و یکمم تب کردی که بهت قطره دادم .خیلی اذیت نکردی گلم ،اینکه میگم اذیت نکردی بخاطر اینه که خودت اذیت میشی واگرنه من مادر عاشق همه چی تم و برای ناراحتیات و اذیت بودنات سنگ صبور .وقتی احساس خستگی میکنم و میخوام سرت غر بزنم یهو به خودم میام و میگم مگه عاشقش نیستی! و عاشقانه بغلت میگیرم و صبورانه آرومت میکنم .عاشقتم مامان جون ... خوردنی من این روزا بدجوری دلبری میکنی ؛حتی بابا که صبح تا ظهر میره اداره کلی دلش برات تنگ میشه ،عزیزم قدر این روزهای باتو بودن رو میدونم و خاطراتش رو پررنگ تو ذهنم نگه میدارم،تو امید و...
15 آبان 1392

این روزها...

سلام دوستای گلم .ببخشید نگرانتون کردم .واقعا نمی تونم بیام نت! دهان آنیتا جونم دوباره برفک زده ؛این بار از داخل گلو شروع شده و مثل اینکه درد میکنه آخه خیلی نق میزنه و اذیت میکنه ؛دیروز بردمش دکتر براش یه داروی ساختنی داد یکم بهتر شده ؛در ضمن دکترآقا گفت پستونک نده، بدجوری هم به پستونک عادت کرده اون قدر نق میزنه و گریه میکنه تا مجبور بشم بهش بدم ،همین که پستونک میرسه دهنش چنان آرامشی میگیره که چشاش خواب میره طفلک نازم معتاد شده ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------ بعدا نوشت : واسه مساله ی سونو و عکس رادیولوژی بابای آنیتا دلش راضی نمیشه ما هم فعلا ...
14 آبان 1392