از سفر برگشتیم
سلام به همه ی دوستای خوبم .دلم براتون تنگ شده بود زیاددددددددددد ،به سلامتی ما رفتیم شمال و برگشتیم . آنیتا یه کوچولو اذیت شد اما مریض نشد خدا روشکر ،بچم به هوای شرجی شمال عادت نداشت و همش عرق میکرد و بدش میومد. دیگه بچه ی دیگه .الان خیلی کار دارم ،آخر هفته عروسی داریم ،خسته هم هستم ... زود میام و از خاطرات اولین سفر دخترم مینویسم .فعلا ...
خاطرات تولد آنیتا
مراحل گریه آنیتا گلی
سوال ......؟
سلام دوستای خوبم .اول بگم همتون رو خیلی دوست دارم .ممنون از نظرات خیلی خوبتون . به ما پلاژ دادن آخر هفته شمال ؛من و بابایی خیلی دوست داریم بریم اما بخاطر آنیتا میترسیم .بعضی ها میگن اذیت نمیشه بعضی ها میگن رفتن صلاح نیست . من که دلم لک زده واسه شمال ؛شما تجربه ی رفتن به مسافرت با یه کوچولو یک ماه و نیمه رو دارید ؟!؟ ...
اولین لبخند
حمام !
چون از مامانم اینا یکم دورم و چندروز یک بار یا آخر هفته ها میبینمشون تصمیم گرفتم دختری رو خودم حمام کنم .خیلی ترسناک ولی انجامش دادم ؛خیلی ترسناک باحالی بود ! کلی بهمون خوش گذشت .طفلکی تا میره حمام شبش خوب میخوابه اما باز شب بعد همون نق زدن ها و بی خوابی هاش شروع میشه ؛شیطونه میگه هر روز حمامش کنم .الان از اول هفته دوبار حمامش کردم ؛بچم که خیلی حال میکنه و بعدش یه خواب توپ میزنه ؛اما من خیلی خیلی با احتیاط میشورمش آخه هنوز خیلی کوچیک و تازه وقتی میاد حمام خودشو شل میکنه رو پام لم میده ؛همین طوری شل هستی مامان جونم ! خدا رو شکر واسه حمامش اصلا گریه نمیکنه اما واسه لباس کردن بدش میاد و حسابی تلافیشو در میاره یه دنیا دوستت دارم دخ...
نویسنده :
مامانی
22:52