آنیتا کوچولوی منآنیتا کوچولوی من، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره

به انتظارت می مانم

از سفر برگشتیم

سلام به همه ی دوستای خوبم .دلم براتون تنگ شده بود  زیاددددددددددد ،به سلامتی ما رفتیم شمال و برگشتیم . آنیتا یه کوچولو اذیت شد اما مریض نشد خدا روشکر ،بچم به هوای شرجی شمال عادت نداشت و همش عرق میکرد و بدش میومد. دیگه بچه ی دیگه .الان خیلی کار دارم ،آخر هفته عروسی داریم ،خسته هم هستم ... زود میام و از خاطرات اولین سفر دخترم مینویسم .فعلا ...
4 شهريور 1392

سوال ......؟

سلام دوستای خوبم .اول بگم همتون رو خیلی دوست دارم .ممنون از نظرات خیلی خوبتون . به ما پلاژ دادن آخر هفته شمال ؛من و بابایی خیلی دوست داریم بریم اما بخاطر آنیتا میترسیم .بعضی ها میگن اذیت نمیشه بعضی ها میگن رفتن صلاح نیست . من که دلم لک زده واسه شمال ؛شما تجربه ی رفتن به مسافرت با یه کوچولو یک ماه و نیمه رو دارید ؟!؟ ...
26 مرداد 1392

حمام !

چون از مامانم اینا یکم دورم و چندروز یک بار یا آخر هفته ها میبینمشون تصمیم گرفتم دختری رو خودم حمام کنم .خیلی ترسناک  ولی انجامش دادم ؛خیلی ترسناک باحالی بود ! کلی بهمون خوش گذشت .طفلکی تا میره حمام شبش خوب میخوابه اما باز شب بعد همون نق زدن ها و بی خوابی هاش شروع میشه ؛شیطونه میگه هر روز حمامش کنم .الان از اول هفته دوبار حمامش کردم ؛بچم که خیلی حال میکنه و بعدش یه خواب توپ میزنه ؛اما من خیلی خیلی با احتیاط میشورمش آخه هنوز خیلی کوچیک و تازه وقتی میاد حمام خودشو شل میکنه رو پام لم میده ؛همین طوری شل هستی مامان جونم ! خدا رو شکر واسه حمامش اصلا گریه نمیکنه اما واسه لباس کردن بدش میاد و حسابی تلافیشو در میاره یه دنیا دوستت دارم دخ...
16 مرداد 1392